در زمانیکه دکتر بهرامی همچنان استاندار سیستان و بلوچستان بود و بنده بعنوان نماینده تام الاختیار ایشان در حل و فصل ناهنجاریهای منطقه بلوچستان فعالیت می کردم، بعد از ماجرای درگیری عیدگاه زاهدان به استاندار پیشنهادی دادم که ایشان آنرا پذیرفت. پیشنهاد بنده به این شکل بود که ما یعنی آقای سیروس دیزجی (مدیرکل امور اقتصادی و دارای سیستان و بلوچستان)، مولوی مصلح الدین صالحی، دکتر بهرامی (استاندار) و بنده به شورای انقلاب در تهران برویم و جهت حل و فصل مسایل بلوچستان با برخی از مقامات مهم دیداری داشته باشیم. البته برای اینکه این پیشنهاد مشروعیت داشته باشد گفتم در ابتدا بهتر است داخل خود استان در شورای اداری متشکل از تمامی مدیران کل این موضوع مطرح شود، چرا که پس از موافقت استانی چنین پیشنهادی می توانست جنبه عملی پیدا کند. آقای استاندار قبول کرد و این موضوع در شورای اداری استان مطرح گردید. بنده به نمایندگی از استاندار در این خصوص برای مدیران چند دقیقه ای حرف زدم و خلاصه مطلب این بود که شرایط استان حساس است و برای حل و فصل مشکلات نیاز به حضور یک شخص بعنوان نماینده استان در دفتر نخست وزیری می باشد، مثلا تحت عنوان «مسئول دفتر پشتیبانی استان سیستان و بلوچستان». خوشبختانه موضوع به تصویب رسید و با جلسات و تماس های متعدد، آقای ابراهیمی فرماندار سراوان بعنوان نماینده استان در دفتر نخست وزیری تعیین گردید. همزمان با این جریان جهت پیگیری مسایل استان، من، استاندار، دیزجی و مولوی مصلح الدین به تهران رفتیم و اولین جلسه را با ابراهیم یزدی تشکیل دادیم. در این جلسه مسایل و مشکلات استان را با آقای یزدی مطرح کردیم اما متاسفانه از این مذاکرات نتیجه ای نگرفتیم. روز بعد با نمایندگان شورای انقلاب جلسه گذاشتیم که این جلسه در منزل خانم اعظم طالقانی (دختر آیت الله طالقانی) برگزار گردید. در این ملاقات که آقای شیبانی (وزیر کشاورزی)، خانم طالقانی و چند نفر از بزرگان و اعضای شورای انقلاب حضور داشتند، بنده به نمایندگی از جمع (استاندار، دیزجی و مولوی مصلح الدین) وضعیت سیستان و بلوچستان را تشریح کردم. در آن جلسه مسایل و موضوعاتی عنوان شد که آنها از ما راه حل خواستند. من گفتم برای اینکه بتوانیم مسایل بلوچستان را با سرعت بیشتر حل و فصل کنیم پیشنهاد می کنم که یک نفر آگاه و دلسوز بعنوان نماینده شورای انقلاب با اختیارات کامل یعنی فراتر از اختیارات مقامات قضایی، سیاسی و اداری سیستان و بلوچستان در استان مستقر شود و از نزدیک به حل مسایل و مشکلات استان بپردازد. بعد از چند ساعت بحث و گفتگو در نهایت پیشنهاد بنده پذیرفته شد و ما به سیستان و بلوچستان برگشتیم. تقریبا پس از ده روز شخصی بنام نورصالحی به سیستان و بلوچستان سفر کرد. ایشان مستقیم به منزل بنده آمد. آقای نور صالحی حدود دو ماه در استان حضور داشت و نقش بسیار مهمی در حل و فصل بسیاری از مشکلات ایفا نمود.
یادداشتهای زندگی دکتر محمد رضا طاهری: جلد سوم (1357 – 1369). انتشارات کتاب بلوچ، 1402.
دیدگاهتان را بنویسید